مهربان
متن زیر در تاریخ85/8/28، ساعت: 1:3 عصر نوشته شده است.
¤ مادر دوستت دارم«مادر خسته از خرید برگشت و به زحمت زنبیل سنگین را داخل خانه آورد. پسر بزرگش که منتظر بود، جلو دوید و گفت : مامان، مامان! وقتی من در حیاط بازی می کردم و بابا داشت با تلفن صحبت می کرد، تامی با ماژیک روی دیوار اتاقی که شما تازه رنگش کرده اید، نقاشی کرد!
مادر عصبانی به اتاق تامی کوچولو رفت. تامی از ترس زیر تخت قایم شده بود، مادر فریاد زد: تو پسر خیلی بدی هستی و تمام ماژیک هایش را در سطل آشغال ریخت . تامی از غصه گریه کرد.
ده دقیقه بعد وقتی مادر وارد اتاق پذیرایی شد، قلبش گرفت. تامی روی دیوار با ماژیک قرمز یک قلب بزرگ کشیده بود و داخلش نوشته بود: مادر دوستت دارم!
مادر در حالیکه اشک می ریخت به آشپزخانه برگشت ، یک قاب خالی آورد و آن را دور قلب آویزان کرد.
تابلوی قلب قرمز هنوز هم در اتاق پذیرایی بر دیوار است!»
¤ نویسنده: مهربان
خانه
شناسنامه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
RSS
کل بازدیدها: 96005
بازدید امروز : 118
بازدید دیروز : 1
درباره خودم
مهربان
در نظر من همه آدما خوبند،مگر اینکه خلافش ثابت بشه. |
لینک به وبلاگ
پیوندهای روزانه
بهترین وبلاگ دنیا [192]
اسرار موفقیت [267]
[آرشیو(2)]
ْآرشیو یادداشت ها
آرشیو
تاثیر موسیقی بر روان انسان
قشنگ کوچک
اثر یک سیاه پوست
آداب معاشرت
تاریخچه نوروز
تاریخچه نام ایران
مذهب آریایی ها
آریایی ها
آدمک
عیدی های منحصر به فرد
درس ها ی ژاپنی
اصطلاحات تلفن همراه
نقاط دیدنی تهران
میادین قدیمی تهران
یادمان هاو بناهای تاریخی
زیارتگاه های تهران
جاده های معروف دنیا
جاده های زیبا اما پر خطر
کعبه
ایرانی ها در گوگل
نقش جدید رویاها
آمار جستجوهای 2007 گوگل
معنی انسان بودنم رو گم کردیم
تاریخچه والنتاین
لینک دوستان
لوگوی دوستان
اشتراک در خبرنامه